واکسن یکسالگی و یه اتفاق عجیب
امروز صبح با هم به بهداشت رفتیم تا واکسن یکسالگیت بزنیم البته با دو هفته تاخیر چون فردای تولدت سرما خوردی ما هم صبر کردیم تا حالت کاملا خوب بشه بعد با خیال راحت واکسن بزنی. تو بهداشت خیلی معطل شدیم آخه هوا بارونی بود خانمی هم که می خواست واکسن بزنه تو بارون گیر کرد و دیر اومد اما اتفاق عجیب من خیلی استرس داشتم گفتم الان دردت می گیره و گریه می کنی خانمه به من گفت بشینم و تورو محکم بگیرم تا دستت تکون نخوره خودم آماده کردم و دستت محکم گرفتم وقتی واکسن زد تو هیچ عکس العملی نشون ندادی حتی یه آخم نگفتی همه اونایی که تو اطاق بودند خیلی تعجب کردند خانم پرستار چند بار به صورتت دست زد و با تعجب فراوان گفت : عجیبه پس چرا گریه...